Web Analytics Made Easy - Statcounter

فاطمه پاقلعه‌نژاد: امین میری را مخاطبان سینما با دایی نورالدین در «شبی که ماه کامل شد» شناختند. برادر غمناز و دایی عبدالمالک و عبدالحمید ریگی که تلاش می‌کرد جلوی شرارت‌های عبدالمالک بایستد. او که در آن فیلم نامش به عنوان مشاور لهجه بلوچی هم عنوان شده بوده، این شب‌ها در سریال «نجلا» و در نقش عامر با لهجه غلیظ عربی عراقی ایفای نقش می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کاراکتری که در ابتدای راه به نظر می‌رسد با کینه شخصی‌اش از نجلا سد راه او خواهد شد اما در ادامه مسیر مخاطب با وجه دیگری از شخصیت او آشنا می‌شود.

امین میری از تئاتری‌های باسابقه است و سال‌هاست مخاطبان تئاتر او را در نمایش‌های مختلف دیده‌اند. به بهانه سریال «نجلا» و وضعیت تئاتر در این روزهای تعطیلی به خاطر شیوع کرونا، با این بازیگر سیستانی سینما، تئاتر و تلویزیون ایران به گفت‌وگو نشستیم.

امین میری در «شبی که ماه کامل شد»

شما از تئاتر شروع کردید و خیلی آهسته و پیوسته در این مسیر پیش آمدید تا با «شبی که ماه کامل شد» شناخته‌تر شدید و با بازی در سریال‌های تلویزیون به نظر می‌رسد مخاطب عام هم با شما آشنا شده است.

بله. من سال گذشته هم سریال «آچمز» را داشتم و در آنجا نقش ابک را بازی می‌کردم که نقش منفی سریال بود. در «نجلا» نقش پررنگ‌تری دارم و فکر می‌کنم تاثیرگذارتر هم باشد.

کاراکتر عامر کاراکتر پرسروصدایی است که به مرور وجه دیگری از شخصیت او هم دیده می‌شود. به نظر می‌رسد در زمره نقش‌های سخت قرار می‌گیرد؟

بله. عامر نقشی است که برخلاف آنچه می‌بینیم  که برون‌گرا و آتشی است ولی درونش با ظاهرش و رفتارهای تندش متفاوت است. فکر می‌کنم با این قسمتی که شب گذشته پخش شد، تماشاگر متوجه شده که این نقش منفی نیست. نقش خیلی سختی بود که نمی‌دانم چقدر خوب درآمده اما کمک‌های آقای خیرالله تقیانی‌پور و همه همکارانم مخصوصا خانم حاجیان در این مسیر خیلی همراهم بود. تاکید آقای تقیانی‌پور بر این بود که این شخصیت به یک‌باره از منفی به مثبت تبدیل نشود و بُعد دیگری که عامر دارد یک‌باره نشان داده نشود. قرار بود آرام آرام کدهایی درباره این بُعد شخصیت عامر به مخاطب بدهیم که با آن آشنا شود و از شخصیت منفی به مثبت پرش یک‌باره نداشته باشد. اینکه کجا و کی این تغییرات در عکس‌العمل‌ها و نگاه‌ها دیده شود خیلی سخت بود ولی نقش‌های سخت معمولا جذاب‌تر هستند. اینجا لهجه عربی و عربی صحبت کردن هم جز چالش‌های این نقش بود که آن را جذاب می‌کرد.

شما اصالت سیستانی دارید و در زاهدان بزرگ شدید. در «شبی که ماه کامل شد» مشاور لهجه بلوچی آن فیلم بودید و اینجا به زبان عربی عراقی صحبت می‌کنید. با این لهجه و گویش آشنایی داشتید؟

نه. من اولین‌بار بود که سر این سریال خوزستان رفتم. البته ۱۵سال قبل یک نمایش بازی کردم به اسم «روحی» که متن آقای حمیدرضا آذرنگ بود و ما در زاهدان آن را به روی صحنه بردیم. نقشی که در آن تئاتر داشتم یک عرب خوزستانی بود که آنجا لهجه عربی را فقط بر اساس شنیده‌ها که حلقی هست و استفاده از حرکات دست درآوردم. آن نقش در آن نمایش خیلی دیده شد و در ۴جشنواره جایزه بهترین بازیگر نقش اول را گرفتم. لهجه عربی اینجا متفاوت بود چون عرب عراقی بود. عامر چون همسرمش عرب ایرانی است و با ایرانی‌ها هم مراوده دارد، لهجه‌اش مابین لهجه عرب ایران و عرب عراق بود. اینکه راکوردش حفظ شود کار سختی بود و اینجا یک چالش دیگری برای من داشت که بچه‌ها در آن خیلی کمک کردند. با کمک بازیگرهای عربی که در سریال بودند و با مشاوره علی غابشی که نقش جابر را بازی می‌کرد و مشاور لهجه هم بود سعی کردم این لهجه را به خوبی ادا کنم. قبلا زبان کردی، لری، کرمانی و افغانی را تجربه کرده بودم و اینجا هم این زبان را تجربه کردم که با زبان عربی عربستان هم متفاوت بود. برایم مهم بود که درست ادا شود و آنقدر مال خودم شده باشد که حتی عراقی‌ها هم وقتی می‌شنوند باور کنند که عرب عراقی هستم.

سخت‌تر از لهجه‌های دیگر بود؟

تا حالا هیچ‌کدام از لهجه‌هایی که کار کردم سختی نداشته. مهمترین چیز این است که تو لحن لهجه را درست ادا کنی، بقیه‌اش فتحه و ضمه و کسره است که روی کاغذ نوشته شده است. ابتدای بخش‌هایی که عربی حرف می‌زدم سخت بود. خیلی تمرین کردم تا وقتی جلوی دوربین می‌روم، راحت‌تر باشد و از یک جایی به بعد دیگر برایم خیلی راحت شد. البته یک جاهایی در لحظه و سر صحنه با میزانسن و موقعیتی که ساخته می‌شد چیزهایی اضافه می‌شد که در لحظه ادا می‌کردیم. در کل ابتدایش یک مقدار ترسناک است ولی از یک جایی به بعد آسان‌تر می‌شود.

از همکاری با خانم آزیتا حاجیان بگویید.

حضور ایشان بسیار لذت‌بخش بود. چه به عنوان پارتنر در سکانس‌هایی که رودررو با ایشان بازی داشتم که بسیار انرژی می‌دهند و بده بستانی که به لحاظ حسی و چشمی وجود دارد و انرژی‌ای که کاملا به نقش مقابل منتقل می‌کنند بسیار کمک‌کننده است و چه در پشت صحنه که حواس ایشان به همه نقش‌ها و همه بچه‌ها هست و بسیار بی‌دریغ کمک می‌کنند. حداقل من در این کار بسیار مدیون ایشان و نکاتی که درباره نقشم می‌گفتند و انرژی‌ای که منتقل می‌کردند هستم. حمایت زیادی از همه همکاران داشتند درحالی‌که همه ما تجربه‌مان از ایشان کمتر بود ولی این باتجربه‌تر و پیشکسوت بودن به هیچ عنوان باعث نشده بود ایشان نگاه از بالا به دیگران داشته باشند. بسیار همراه و در بالاترین سطح حرفه‌ای بودند. حواسشان به همه چیز بود و فکر می‌کنم به همه ما و حتی به کارگردان کمک زیادی کردند. بی‌نهایت از ایشان ممنونم و امیدوارم دوباره تجربه همکاری با ایشان داشته باشم.

در سال‌های گذشته سریال‌های تلویزیونی کمتر از قبل مورد استقبال مخاطب قرار می‌گیرند. اتفاقی که باعث می‌شود مخاطب به یک سریال تلویزیونی توجه کند و یک سریال را پس بزند چیست؟

فکر می‌کنم در هر اثر هنری مهمترین ویژگی صداقت است. اگر گروه صادقانه و با تمام وجود کار کرده باشد دیده می‌شود. البته این صداقت باید در کنار قصه خوب و کارگردانی و عوامل فنی خوب باشد. کارهایی که همه این بخش‌ها را دارد و دیده نمی‌شود به نظرم صداقت لازم را ندارد. وقتی صداقت وجود نداشته باشد از یک جایی کم گذاشته می‌شود. قطعا در «نجلا» هم ایراداتی وجود دارد؛ به هر حال هیچ کاری کامل نیست. شاید خیلی‌ها این سریال را دوست نداشته باشند ولی اگر جایی هم کار ایراد دارد، کم‌فروشی نیست. بعضی وقت‌ها یک سری عوامل جانبی باعث می‌شود یک سکانس یا پلان از دست برود. ولی اگر پربیننده شده به خاطر با همه وجود کار کردن گروه است. همه تلاش کردند، از تهیه‌کننده، کارگردان، نویسنده تا همه عوامل پشت صحنه و جلوی صحنه. این صداقت و با همه وجود دوست داشتن خود قصه و کار باعث می‌شود مخاطب یک کار را بپسندد.

در فیلم سینمایی «ابلق» دوباره با خانم آبیار همکاری کردید.

«ابلق» خیلی با همه کارهای خانم آبیار متفاوت است و البته تشابهش این است که محوریت زن در قصه وجود دارد. برای من تجربه جذاب و جدید و لذتبخشی بود. نقش من با نقشی که در «شبی که ماه کامل شد»ایفا کردم خیلی متفاوت است و تنها شباهتش این است که در این فیلم هم سنی بالاتر از سن واقعی خودم دارم. تلاش کردم جنس بازی متفاوتی داشته باشم و اینکه چقدر از پسش برآمده باشم نمی‌دانم اما فکر می‌کنم کار جذابی شده.

با آقای رادان هم سکانس‌های مشترک دارید؟

بله. بهرام رادان هم خیلی در این فیلم متفاوت ظاهر شده و البته هوتن شکیبا و الناز شاکردوست و ... همه متفاوت از کارهای قبلی خودشان هستند. به نظرم علاقمندان به کارهای خانم آبیار سورپرایز خواهند شد.

این روزها و به خاطر شرایط ناشی از شیوع کرونا اغلب اهالی تئاتر گلایه‌هایی دارند و آنطور که مشخص است تئاتر حال و روز خوشی ندارد.

درست است. تئاتر از قبل هم حال و روز خوبی نداشت، تقریبا از آبان سال گذشته حالش بدتر از قبل شد و به نظرم با کرونا تقریبا تا مرحله نابودی رفته. من شانس آوردم در این زمان دو فیلم سینمایی و یک سریال کار کردم، اگر این کارها پیش نمی‌آمد واقعا به مشکل می‌خوردم. شاید کمتر از یک درصد از بچه‌های تئاتر در کار تصویر حضور دارند و واقعا این روزها همکارانم وضعیت معیشتی بسیاری بدی دارند. تئاتر با تمام ممیزی‌ها و نگاههای سلیقه‌ای تا همین جا هم به سختی خودش را کشانده بود ولی بچه‌ها سخت کار می‌کردند، این روزها اما تنها بخشی که در تئاتر فعال است، شورای نظارت و ارزشیابی است که قبلا تئاترها را توقیف می‌کردند الان فیلم‌تئاترها را. الان هیچ کمکی به بچه‌های تئاتر نمی‌شود و نمی‌دانم بودجه تئاتر صرف چه می‌شود و چرا دولت هیچ حمایتی نمی‌کند.

فکر می‌کنید چه باید کرد؟

شما ببینید اولین جایی که تعطیل می‌شود تئاتر و سینما است. اگر قرار است تعطیل شود باید همه جا تعطیل شود. این نمی‌شود که کارمند دولت برود سر کارش، مترو و پاساژها و رستوران‌ها باز باشند ولی تئاتر و سینما تعطیل شود. در این دوماهی که تئاترها باز شد و نمایش‌ها روی صحنه می‌رفت، فکر نمی‌کنم هیچ‌جایی به اندازه تئاتر رعایت نمی‌کردند. بچه‌ها حتی در تمرین با ماسک هستند؛ این کار خیلی سختی است. سالن‌ها ضدعفونی می‌شد و بدون ماسک اجازه ورود نمی‌دادند، فاصله‌ها رعایت می‌شد و ... گرچه با این روند هم به لحاظ اقتصادی ضرر داشت و شاید با کمک‌های مرکز تا حدودی یر به یر می‌شد ولی تنها حسنش این بود که بچه‌ها افسرده نمی‌شدند. حتی کارهایی در فضای باز اجرا می‌رفتند و سریع بچه‌ها خودشان را با این موضوع هم وفق دادند اما حتی آنها هم دچار سانسور شدند. ناراحت‌کننده است که زحمت یک بازیگر و یک اپیزود یک نمایش از بین برود فقط به خاطر اینکه فلان بازبین فوبیای گربه دارد!(با خنده) الان بچه‌ها در همین شرایط تمرین کردند و آماده روی صحنه رفتن هستند ولی دو هفته است سالن‌ها تعطیل شده. نمی‌گویند هم این تعطیلی چقدر ادامه دارد که گروه بداند باید تمرینات را تعطیل کند یا خودش را آماده نگه دارد. به هر حال مدیران حقوقشان را می‌گیرند ولی واقعا خیلی از بچه‌های تئاتر و عوامل سینما در نان شب خود مانده‌اند. حداقل کاری که می‌توانند انجام بدهند این است که بیمه‌شان را رایگان کنند.

۲۵۸۲۵۸

کد خبر 1447045

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: تلویزیون سریال ایرانی شبکه سه سیما فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد شبی که ماه کامل شد فکر می کنم امین میری لهجه عربی لهجه عرب بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۴۴۰۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نوسروده حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد در استقبال از غزل رهبر انقلاب

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوسروده‌ حجت الاسلام محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب، منتشر شد.

فرصت زیتونی خدا

مطلع غزل امین شعر انقلاب این است:

دِلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و، چون صبا مگریز..

چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز

به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشی‌ست
به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز

از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژد‌ها مگریز

بزن به گُرده‌ی دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز

اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس
به وقتِ چرخشِ منظومه‌ی هدا مگریز

به شرحِ سلسله‌ی موج‌ها کسی می‌گفت
که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز

در استجابت گیسوی لیله الاسراست
امامِ آینه‌ها دست بر دعا، مگریز

بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتون‌هاست
از این کرانه‌ی زیتونی خدا مگریز

به رودِ باختری آن سوارِ موعود است
از آن کرانه صدا می‌زند تو را، مگریز

تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علی‌ست
تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر

به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز

به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعه‌ی خیبر از آن غزا مگریز

به پیشِ تیغِ علی مرحب آمده‌ست دو نیم
به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز

بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تورا که گفت در این دور آسیا مگریز

بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز

جراحتی‌ست اگر قبله‌ی نخستین را
اجابتی‌ست در آن قبة الصّفا مگریز

چه گفت آینه «فّرو إلی الامام» تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز

اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز

صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز

بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین
دلِ شکسته‌ام از نسخه‌ی شفا مگریز.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • استوری مشکوک ستاره ایرانی: پایان قصه ایتالیا!
  • پایان غمگین قصه امین اسماعیل‌نژاد در ایتالیا
  • ستاره ایرانی یک قدم تا پایان خوش در بهترین لیگ دنیا
  • گرایی بازهم به تیم ملی کشتی دعوت نشد!
  • ادای احترام بایرن به قیصر: مجسمه برنزی بکن‌باوئر
  • دهه سرآمدی آموزش فرصت مغتنمی برای ادای احترام به پیشگامان ساحت تولید و نشر معرفت و حکمت است
  • عکس| تصویری دیده نشده از پیمان معادی، امین حیایی و بهرام رادان
  • نوسروده حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد در استقبال از غزل رهبر انقلاب
  • حرکت جالب از ادای احترام دانشجویان آمریکایی به فلسطینان + ویدئو | همه انفرادی در منزلشان برمی‌خیزند و فلسطین‌ها را تشویق می‌کنند
  • ادای احترام معاون پارلمانی رئیس جمهور به شهدای گمنام سمنان